یک تماس اشتباهی

13:55 1402/10/20 - Sogand

سلام بچه ها یه رمان اوردم

رمان یک تماس اشتباهی 

یه رمان میراکلسیه فوق العاده جذاب🫡

تیزر

مقدمه

شست باران ، همه ی کوچه خیابان ها را

پس چرا مانده غمت بر دل ِ بارانی ِ من ؟
 

#part1

دستامو بردم بالا توهم قفلشون کردم
کشو قوسی به بدنم دادم ومحکم
نفسمو فوت کردم. 
اخیش کمرم خشک شده بودا.اخه اینم شد زندگی؟!!!
یه پسر الاف و بیکار خیرسرمون
لیسانس گرفتیم نشستیم پای چت
روم. ولی خدایی خیلی حال میداد
معتادش شده بودیم منظورم خودمو
ِ دوستایه خل و چلم.
نینو و کیم
میرفتیم تو چتروم گاهی اوقات با اسم
دختر میرفتیم مخ پسرارو میزدیم
گاهی با اسم پسر میرفتیم مخ
دخترارو میزدیم بعدشم یجا قرار
میزاشتیم باهاشون میرفتیم ازدور
میدیمشون اگه مالی بودن ک چه بهتر میرفتیم جلو اگرم نه که انقدر بدبخت
منتظر وایمیستاد که زیر پاش علف سبز می شد و ماهم هرهر کرکر میخندیدیم