بازی عشق پارت 2

22:43 1403/01/06 - Delaram

برای دیدن پارت به ادامه مطلب برید  ....

#بازی عشق پارت 2

لبخند زدم و شونه بالا انداختم:

-بعدا که معروف شد ی باید امضا بدیا 
با خنده در حال بافتن موهاش گفت: 
-صد در صد 
هیچ علاقه ای به بازیگری و...نداشتم اما برخالف من کاگامی استعداد داشت و عاشق بازیگری بود عاشق تئاتر و فیلم و زندگی بازیگرا 
اخالقمون هیچ وجه شباهتی نداشت 
با شنیدن صدای در بلند شدم و کاگامی گفت: 
-باباست؟ 
شونه بالا انداختم و از اتاق خارج شدم و راه رو، رو گذروندم و مایکل در رو باز کرد 
بلند رو به کاگامی که تو اتاق بود گفتم: 
-باباست 
بابا پلاستیک بزرگ هندوانه و گوجه وسیب زمینی رو داد دست مایکل و مایکل تا بلندشون کرد گفت: 
-چه سنگینه! 
با خنده گفتم: 
-جان سینای قلابی تو که قوی بودی؟ 
مایکل فوری اخم کرد و شکمش رو داد داخل و بدون غر غر پلاستیکارو برد آشپزخونه 
بابا و من به حرکت مایکل خندیدیم و گفتم: 
-خوش اومدی 
کفشاش رو تو ی جا کفشی گذاشت و اومد سمتم و موهام رو ناز کرد و گفت:

-دخترم چه طوره؟ 
کاگامی از اتاق خارج شد و با هی جان جیغ زد: 
-عالیم 
بعدشم پرید بغل بابا با بهت خندیدم و گفتم: 
-عجوزه بابا با من بود! 
بابا در حال خندیدن از بغل  بیرون اومد و گفت: 
-با دوتاتون بودم 
لبخند زدم و مامان فوری گفت: 
- جورابات رو درب یار بو میده بنداز تو حموم 
من و کاگام ریز خندیدم و بابا کلافه گفت: 
- بزار برسم! 
کاگامی رفت تو آشپزخونه کمک مامان و من رو به بابا گفتم: 
-عمو چی کار می کنه خوبه؟ 
بابا در حال باز کردن کمر بندش داد زد: 
-مایک همون زیر شلواری من رو بیار 
رو به من گفت: 
-آره سلام رسوند 
سر تکون دادم و معین زیر شلواری بابارو داد و منم رفتم تو اتاقم. 
گوشیم روی میز کامپیوتر بود و ویبره می رفت. 
رفتم سمتش،لوکا!

لایک و کامنت یادتون نره قشنگام...