Hi my lovesss
برای خوندن پارت جذابمون بفرمایید ادامه
Part5#
ادرین
از صبح هر چقدر شماره ارمان رو میگرفتم جواب نمی دادبه شماره خونشون زنگ اون هم خانوش بود به نادیا زنگ زدم
یه بوق.. دو بوق..سومین بوق که خورد جواب داد.
بدون اینکه مهلت بدم شروع کردم:
الو بابا کجایین چرا جواب نمیدین؟
نادیا باز این داداشه مارو چیکارش کردی ؟
بله دیگه یا طبق معمول بردی جیبشو خالی کنی یا دستکش کردی دستش داره
ظرف میشوره دستش بنده جواب نمیده...
سکوت بودو سکوت!!!
-الو... نادیا؟
-الو ببخشید فکر کنم اشتباه گرفتید!
سریع به گوشی نگاه کردم اوه اوه من چرا بجای نادیا ناشناسو گرفتم؟؟!!!
ببخشیدی گفتم و قطع کردم
به عکسایی که کلویی دوست دختر قبلیم ازم گرفته بود نگاه میکردم خدایی قشنگ شده بودن ،چند
وقتی میشد مخ زنی نکرده بودم یه آن بفکرم رسیدمخ همین صداقشنگ رو بزنم
لبخند شیطانی رو لبم سبز شدو
شمارش رو گرفتم
وصدای ارامش بخشی بود که تو گوشم پیچید:
-الو سلام
-سلام بفرمایید
گوشی به دست رفتم سمت پنجره صدای بارون بود که میومد
-ببخشید زنگ زدم عذر خواهی کنم ازتون
سمت حیاط رفتم
-بابته؟
ینی یادش نیست من یه ساعت پیش زنگ زدم؟
پا برهنه زیر بارون ایستادم
-اوممم خب من یساعت پیش مثل
اینکه اشتباه شماره شمارو گرفتم
-اها بله یادم اومد موردی نداره!
-راستش من میخواستم شماره زندا.....
-بله گفتم که اشکالی نداره
صورتم رو سمت اسمون گرفتم
لب زدم:میشه دوباره اشتباهی بهم زنگ بزنید؟
کمی مکث شد و بعد لحنش دیگه انعطاف نداشت:
-خودتون دارید میگید اشتباه ، اشتباه که از رو قصد که صورت نمیگیره میگیره؟
قدم زدم و از حیاط بیرون زدم
-اگه شما بخواید میگیره
-و اگه نخوام ؟
پا به سنگ رو به روم زدم
-انوقته که دیگه این منم که اشتباها دستم گاه و بی گاه روی شماره شما میره!
امیدوارم لذت برده باشید